به گزارش راهبرد معاصر؛ با روی کارآمدن دولت حسن روحانی در سال 1392، مهمترین برنامه دولت یازدهم برای مدیریت کشور از مسیر سیاست خارجی آنهم حل اختلاف با گروه 1+5 در موضوع فعالیت هسته ای در دستورکار قرار گرفت. اتفاق مهمی که در این میان افتاد برقراری تماس تلفنی میان روسای جمهور آمریکا و ایران در حاشیه سفر حسن روحانی به نیویورک، جهت شرکت و سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل بود، رویدادی که پس از 35 سال از قطع روابط رسمی دو کشور به وقوع پیوسته بود به طوریکه رسانه ها و تحلیلگران آن را، نقطه آغاز مذاکره رسمی میان واشنگتن و تهران ارزیابی کردند.
پس از این اتفاق بود که مسیر مذاکره میان دو کشور در چارچوب برنامه هسته ای ایران با رایزنی ها چندساعته ظریف و جان کری در متن و حاشیه مذاکرات و حتی قدم زدن های این دو نفر در خیابان های ژنو شکل جدی تر و رسمی تر به خود گرفت تا پس از سه سال مذاکره، طرفین به همراه سایر کشورهای حاضر در این مذاکرات اعلام کنند به توافقی جامع درباره برنامه هسته ای ایران موسوم به برجام دست یافتند. امضای برجام اگرچه به ظاهر دستاورد سیاسی مذاکرات میان ایران و 1+5 به محوریت آمریکا بود ولی اقدامات مخرب واشنگتن در قبال تعهدات پذیرفته شده در برجام حتی در دوران اوباما – مانند تحریم بیست شخصیت حقیقی و حقوقی فردای امضای توافق هسته ای یا تصویب قانون ISA- ، این فرضیه را ثابت کرد که "مذاکره با آمریکا در هر شرایطی و با قبول هر خواسته ای، هیچ سودی نخواهد داشت، فرقی نمی کند اوباما رئیس جمهور باشد یا ترامپ".
استراتژی مذاکره با آمریکا با خروج عملی این کشور از برجام در 18 اردیبهشت 1397، حتی برای کسانیکه در داخل ایران به دنبال تقویت این مسیر در دولت جدید آمریکا بودند، به ظاهر به پایان خود رسید. ولی اکنون با گذشت یکسال از این اتفاق، بار دیگر به نظر می رسد این جریان بنا بر هر دلیلی – چه افزایش محبوبیت جریان سیاسی متبوع شان برای انتخاباتی پیش رو مجلس باشد چه مسئله ای کلان تر از آن – تلاش می کنند با القاء حاکم شدن سایه جنگ بر کشور، انتهای تقابل میان آمریکا و ایران را مذاکره بدانند.
ارزیابی اظهارنظرات، موضع گیری ها و تحلیل های شخصیت های تاثیرگذار در این جریان سیاسی، نشان می دهد دوگانه "جنگ یا مذاکره" با شگردهای رسانه ای چه در فضای توئیتر و چه در مصاحبه با رسانه های داخلی و خارجی و حتی در خط تحلیلی رسانه های خودشان – اعم از نشریات، سایت ها و خبرگزاری ها – در حال پررنگ شدن است.
به نظر می رسد این جریان سیاسی تلاش می کند با پیوند زدن مشکلات داخلی به بسته بودن درهای دیپلماسی – دقیقا همان روشی که در سال 1392 پیش گرفته شد – بار دیگر شرایط را برای ورود به یک بازی سیاسی جدید در قالب مذاکره که یک نقطه خیالی برای حل مشکلات کشور بود، فراهم کند. شاید یک گام عقب نشینی از برجام علی رغم تفکر حاکم بر این جریان سیاسی مبنی بر اینکه "نباید به هیچ وجه اقدامی کرد که مسیر تعامل با اروپا و آمریکا بسته شود"، تاکتیکی برای باز کردن مجدد درهای مذاکره با آمریکا باشد. این اتفاق در شرایطی که امروز دولت آمریکا با توجه به اینکه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار دارد و می تواند از مذاکره با ایران به عنوان برگ برنده در رقابت های انتخاباتی استفاده کند بهترین زمان برای باند نیویورک در داخل ایران هست تا دور جدیدی از مذاکرات بی حاصل و بی نتیجه حداقل برای حفظ ژست خود در عرصه سیاسی آغاز کنند.